داعش و گشوده شدن باب جهاد برای ما!
به گزارش پیروان موعود؛استاد سروستانی نوشت:هجوم مغولوار لشکر وحشت سلفی، داعش، به سرزمین «عراق» پس از «سوریه»، به ناگهان زنگ خطر را برای ساکنان شرق اسلامی به صدا در آورد. پیشروی عجیب و غریب در جغرافیای بزرگی از دو سرزمین سوریه و عراق، کشتار بیرحمانه و مثال زدنی بیگناهان شیعه، مثله کردن اجساد، ذبح بیگناهان و شعار دولت اسلامی عراق و شام و بالأخره پرچم سیاه این جنایتکاران، این گمان را به ذهن بسیاری از ساکنان «ایران»، عراق و «بحرین» و ... متبادر ساخت که این واقعه در مسیر خروج سفیانی و پیشقراولان آن است. همان که در روایات ائمّه دین(ع) از او و هجمهاش، به عنوان اوّلین نشانه حتمیّه ظهور یاد شده است.
برخی شباهتها در اقوال و اعمال گروه داعش سلفی با همه آنچه که روایات اسلامی درباره سفیانی و عملکرد لشکریانش بیان کردهاند، این گمان را تقویت میکرد.
نام سفیانی با سرزمین «شام» پیوند خورده است. بنابر گفته یاقوت حموی در جلد سوم «معجم البلدان»، شام شامل سرزمینهایی از رود «فرات» تا سرزمینهای همجوار «عریش» در «مصر» است. پهنای آن از کوههای «طی» به سوی «قبله» تا دریای «مدیترانه» است. شهرهای مهمّ «منیح»، «حلب»، «حماه»، «حمص»، «دمشق»، «المعرّه» و «بیتالمقدّس» در وسط آن منطقه قرار دارند و در ساحل دریا در آن منطقه نیز شهرهای «انطاکیه»، «طرابلس»، «عکا»، «صور»، «عسقلان» و... قرار دارد.1
این در حالیاست که امروزه، نام شام بلافاصله کشور سوریه و پایتخت آن، دمشق (هشام) را متبادر به ذهن میسازد.
مستندات بسیاری بر حوادث شام، در سالهای قبل از ظهور کبرای امام زمان(عج) اشاره میکنند. مهمترین آنها حسنه جابر در کتاب «الغیبه» نعمانی، ص 186، است که از امام محمّد باقر(ع) نقل میکند که فرمودند:
«ای جابر! قائم ظهور نمیکند تا آنکه فتنهای شام را فراگیرد و اهل شام به دنبال خلاصی از آنند؛ امّا راهی برای آن نمییابند.»2
در کتاب «عقد الدّرر» روایتی آمده است که میفرماید:
«در شام فتنهای خواهد بود که آغازش همچون بازی کودکان است. هر چه این فتنه از یک طرف آرام و خاموش میشود، از جانب دیگر سربرمیآورد و پایان نمیپذیرد تا آنکه منادی از آسمان ندا سر میدهد. آگاه باشید که تنها فلانی امیر است...»3
چنانکه میبینید، این حدیث اگر چه از نظر اهل حدیث، مستنداتش ضعیف خوانده میشود، امّا بر مجموعهای از وقایع رفته بر سرزمین سوریه، طیّ دو سال اخیر گواهی میدهد.
همچنین از رسول اکرم(ص) روایت شده است که فرمودند:
«بعد از من، چهار فتنه برای شما پیدا میشود: در فتنه اوّل: [ریختن] خونها حلال خواهد شد. در فتنه دوم: [ریختن] خونها و [غصب] اموال حلال میشود. در فتنه سوم: [ریختن] خونها و [غصب] اموال و ناموس مردم حلال خواهد شد. فتنه چهارم، فتنهای است شدید و تاریک که حرکت آن نظیر حرکت کشتی است در دریا؛ به طوری که احدی از مردم، از شرّ آن ملجأ و پناهی نخواهند داشت. از شام شروع میشود و عراق را فرا میگیرد و جزیره را با دست و پای خود میکوبد. در آن فتنه، مردم نظیر پوستی که دبّاغی شود، دچار بلا میشوند، در آن موقع، احدی از مردم قدرت ندارد که (به فتنهانگیزها) بگوید: بس است، از هر ناحیهای که آن فتنه را رفع کنند، از ناحیه دیگری سر برون خواهد کرد.»4
طیّ این ایّام، جمع بزرگی از مسلمانان، به ویژه شیعیان که جسته و گریخته روایات و احادیثی درباره وقایع سخت و شورشهای اجتماعی (فتنه) قبل از ظهور امام(ع) به گوششان خورده بود، از خود میپرسیدند: آیا میان آنچه امروز در سوریه میگذرد و آن اخبار آخرالزّمانی رابطهای وجود دارد؟
در ایران نیز برخی با شتاب فراوان سعی در مصداقسازی شخصیّتهای سیاسی، اجتماعی امروز و حاضر در مناصب کردند و در پی مرحوم بهلول، نشانههای سفیانی را در لشکرگاه سوریه جستوجو میکردند.
در اوج جریان مصداقسازی و انتشار لوح فشرده ظهور نزدیک است، نگارنده در یکی از شمارههای موعود، مقالهای با عنوان اندر حکایت شعیب بنصالح منتشر ساخت و با نفی تطبیق این شخصیّت با آقای محمود احمدینژاد و مستند به روایات اسلامی، همگان را از مصداقسازی شخصیّتهای آخرالزّمانی برحذر داشت.
بالا گرفتن فتنه در عراق و هجمه گروه تروریستی داعش بر سرزمینهای شیعی عراق، طیّ یکی دو هفته اخیر، دیگر بار تنور مصداقسازی را گرم کرده و بر این شبهه دامن زده شد که شاید به راستی داعش و همه آنچه که با درندهخویی و سبعیّت بر سر شیعیان مظلوم عراق میآورد، پیشقراولان خروج سفیانی و بلافاصله پس از آن، ظهور حضرت ولیّ عصر(عج) باشد.
آنچه که باعث تقویت این شبهه شده، عبارتند از:
1. آغاز فتنهها از سوریه، به عنوان یکی از مناطق مهم و مرکزی شامات قدیم؛
2. پوشش ظاهری تروریستها (دستار سیاه، پیراهن، شلوار و....)؛
3. هیئت ظاهری (محاسن بلند)، بیرق سیاه منقوش با دو شعار لااله الّا الله و محمّد رسول الله؛
4. سردادن شعارهای سلفی و تکفیری و اظهار ضدّیت تمام عیار با رویکرد شیعی و سنّتهای شیعیان؛
5. کشتار بیرحمانه (ذبح، مثله اجساد و...) و اعمال شنیع مشمئز کننده؛
6. ارائه برخی نشانههای گمراه کننده، مانند اظهار علاقه مفتی سلفی، عرعور برای گردآوردن تروریستها، زیر پرچم سفیانی، راهاندازی گردانهای یزید و معاویه، انتخاب لقب سفیانی برای ترکی النبعلی پدر معنوی داعش و...
روایات رسیده و موجود در منابع و مصادر شیعی و سنّی، درباره وقایع قبل از ظهور کبرا و خیزش سفیانی و اعمال و اقوال او و سپاهیانش، توضیحاتی ارائه میکند که هر ناظر بیطرفی در وقت مشاهده وضعیّت سالهای اخیر سوریه و عراق، جای این احتمال را دور از نظر نمیبیند که این وقایع مصادیق نشانههای ارائه شده در روایاتند؛ برای مثال رسول اکرم(ص) فرمودند:
«مردی از دل دمشق خروج میکند که به او سفیانی میگویند و همه پیروانش از نژاد کلب هستند. به قدری خون میریزد که نوبت به شکافتن شکم زنان و سر بریدن کودکان میرسد. تیره قیس در برابرش قیام میکند. همه را میکشد و کسی نمیتواند از خود دفاع کند...»5
تجربه حرکتهای موذیانه، حیلهگرانه و کینجویان صلیبی و صهیونی نشان میدهد که آنان هماره از زمینههای فرهنگی موجود در میان سنّتها، آئینها، باورها و علایق ساکنان شرق اسلامی، حدّاکثر استفاده را برای دستیابی به مقاصد پلید استعماری خود بردهاند. اینهمه درحالیاست که هماره در میان عموم اقوام و ملل، جماعتی شتابزده، متعصّب و با روحیه هیجانی پیدا میشوند که به اتّکای کمترین اطّلاعات و آگاهی در حرکتی عجولانه و احساسی، سبب به وجود آمدن جریانهای اجتماعی، سیاسی شده و خسارات بسیاری را به خود و جامعه خود وارد ساختهاند.
طیّ دو یا سه دهه اخیر، ساکنان ایران، عراق، مصر و دیگران، برای جبران خسارات حاصل از شکلگیری فرقههای آخرالزّمانگرا و موعودگرا تاوان سنگینی در حوزههای فرهنگی، سیاسی، امنیّتی و حتّی اقتصادی پرداختهاند.
از اوّلین روزهای شکلگیری دو جریان فرقهای وهّابیت و بهائیت (در قرن دوازدهم هجری) اوّلی در مهمترین نقطه کانون جهان اهل سنّت، یعنی «حجاز» و دومی در مهمترین نقطه کانونی جهان شیعی، یعنی ایران، تا به امروز صدها فرقه کوچک و بزرگ در نقاط مختلف، از جهان اسلام به وجود آمده و جمع بزرگی از مردم را با خود همراه ساخته و با جریانسازی مذهبی، اجتماعی و حتّی سیاسی، خسارات بزرگی را به کیان فرهنگی و مادّی مسلمانان وارد ساختند. تجربه نشان میدهد که بخش بزرگی از این جریانات با همه تعصّب مذهبی و ادّعاها، به نهادهای امنیّتی رژیمهای غربی و صهیونی متّصل بوده و به ایفای نقش و مأموریت مشغول بودهاند. جریان احمد حسن الیمانی در عراق، که امروزه دامنه تبلیغات و یارگیریاش به استانهای جنوبی ایران نیز رسیده است، نمونه بارزی از این جریانات فرقهای آخرالزّمانگرای وابسته به دستگاههای امنیّتی صهیونی و صلیبیاند.
جذّابیت مباحث آخرالزّمانی، به ویژه در شرایط سیاسی، اجتماعی سخت و بنبستهای اقتصادی، تا حدّی است که در نیمروزی میتواند جماعت بزرگی را به گرد قطبی، شیخی، مرشدی و مدّعیای جمع کند.
چنانکه در مقاله سلفی، آلت فعل صلیبی ذکر شد،6 اجرای پروژه شبیهسازی واقعه ظهور موعود، توسط اتّحاد صلیب و صهیون، تنها یکی از میادین جریانساز سالهای اخیر است که تنها با حضور جریان سلفی مجال تحقّق پیدا میکند.
در کشاکش رویارویی بزرگ شرق اسلامی با غرب صلیبی، صهیونی، در حالیکه غرب پایان تاریخ خود را به تجربه نشسته و در ازدحام بحرانهای چند وجهی، همه مجال تجدید حیات فرهنگی، تمدّنی را از دست داده است، سران مجامع مخفی و اشرار یهود به خوبی دریافتهاند که تنها اجرای پروژه جعلی شبیهسازی واقعه ظهور موعود و وارد آوردن شرق اسلامی در میدان جنگ آخرالزّمانی آرمگدون، میتوانند برای همیشه خود را از تهدید فرهنگی و تمدّنی شرق اسلامی خلاص کنند.
وجود باور مذهبی و سنّتی و ظهور منجی موعود در میان مسلمانان و انتظار دیدار این واقعه شریف در این عصر و زمان، به امید خلاصی از همه ظلمها و ستمهای چندوجهی، این امکان را در این منطقه حسّاس از شرق اسلامی فراهم آورده است تا به ناگهان و با مشاهده نشانههای وقوع این امر عظیم، پای در میدان حادثه بگذارند. درست در همین شرایط است که اتّفاق و اتّحاد صلیب و صهیون میتواند با یک گام بزرگ، ضمن تخلیه همه توان و انرژی نهفته در میان ساکنان این سرزمین در منازعات قومی، قبیلهای و مذهبی، پروژه آرمگدون را عملیاتی کرده و سلطه جهانی خود را در قالب حکومت جهانی بنیاسرائیلی با محوریّت فلسطین اشغالی تکمیل نماید.
آگاهی مراکز مطالعات مذهبی غربی و یهودی از دریافتهای مهدوی و آخرالزّمانی مسلمانان و امکان شبیهسازی نشانههای یاد شده در روایات، از مسیر وارد آوردن جریانهای سلفی تکفیری، طیّ چند سال اخیر، این امکان را فراهم آورده است تا جمعیّت بزرگی از مسلمانان دچار شبهه شده و گمان برند که حرکت سلفی تکفیری از شام و پس از آن، حمله به عراق، همان واقعه پیشگویی شده در روایات و احادیث آخرالزّمانی اسلامی است.
سلفیها به خوبی آموزش دیدهاند تا اخبار موجود در روایات و احادیث را نمونهسازی کنند و با قتل عامّ مردم، ذبح مظلومان، مثله کردن اجساد، کینورزی با شیعیان و ... همگان را مطمئن کنند که به راستی، اینان پیشقراولان سفیانیاند که خود را برای همراهی با او در تأسیس دولت اموی شام و عراق مهیّا میسازند.
اجازه میخواهم عرض کنم، بهرغم بسیاری از شباهتها میان آنچه روایات اسلامی پیشگویی فرمودهاند و این عملههای صلیب و صهیون، نسبتی نیست؛ اگر چه آن ملعون آخرین، سفیانی اموی نیز دستپروده یهود و مورد حمایت یهودیان خواهد بود. حال چنانچه مسلمانان، به ویژه شیعیان آل محمّد(ص) با این پیش فرض وارد معرکه شوند، پیش از آنکه مجال ضربه زدن جدّی به این جماعت را پیدا کنند و قبل از آنکه مولا و سرورمان اذن قیام پیدا کنند، این مستضعفان در مسلخ طرّاحی شده ائتلاف خونین نابود میشوند.
یورش جمله کینورزان، اعمّ از بعثیها، منافقین، بهائیها و سلفیها زیر چتر داعش، کیان شیعیان آل محمّد(ص) را هدف قرار داده است؛ زیرا شیعیان جهادگر، تنها گروه مقابله کننده با حرکتهای تمامیّتخواهانه صلیبی و صهیونیاند و بزرگترین مانع در اجرای آخرین مرحله از پروژه حکومت جهانی یهود.
شیعیان در ایران، عراق و سوریه، بزرگترین مانع در اجرای طرح خاورمیانه بزرگ و تفکیک کشورهای بزرگی، چون ایران و عراق به هشت کشور کوچکند. بدین سبب است که عرض میکنم، واقعه منحصراً به عراق مربوط نمیشود و در مقابله با این یورشها نمیبایست تردید به خود راه داد. چنانچه این سیل در عراق مهار و دفع نشود، در کمتر از شش ماه «خوزستان» را در خود خواهد گرفت.
سران صلیب و صهیون از دکترین مغول و استراتژیهای چنگیز و هولاکو در رهبری هجوم ملخوار سلفیها استفاده کردهاند و بدین سبب، شیوه عمل آنها با سایر هجمههای تجربه شده متفاوت است.
شبیهسازی حرکت داعش و سایر جریانات سلفی در سوریه و شمال «آفریقا» (دامس، جبهه النّصره و...) با جریانات پیشگویی شده در روایات و احادیث آخرالزّمانی در سالهای قبل از ظهور، نمیبایست ما را فریفته و دچار شبهه کند. این پیشفرض عواقبی بس خطرناک دارد. حدّاقل خسارت این شبهه، نومید شدن مستضعفان و شیعیان از ظهور امام(ع) است. بنابر تصریح برخی روایات، شماری از مردم، نادانسته در اثر نومیدی، دل به انکار امام میسپارند.
گویا دیگر بار، درهای جهاد فی سبیلالله بر مؤمنان آل محمّد(ص) گشوده شده است. دور نیست که همّت و حضور مجاهدان در جبهه نبرد با احزاب (صلیبی، سلفی و صهیونی)، خداوند مکر مکّاران را به خودشان برگردانده و پیروزی و آرامش را به منطقه و سروری را به شیعیان هدیه کند.
گویا دیگر بار خداوند متعال امتحان و ابتلای مهمّی را فراروی مؤمنان آل محمّد(ص) قرار داده است. دور نیست که با ابزار آمادگی و حضور مجاهدان در صحنه نبرد، همراه با طلب و تقاضا از خداوند برای خارج ساختن مستضعفان از اضطرار و اضطراب بزرگ، درهای رحمت گشوده شده و امام مستضعفان و منجیّ درماندگان، از پس پرده غیبت خارج شوند، مکر یهود را به خودش برگردانند و با نابود ساختن جمیع ملحدان و کافران و ستمکاران، دولت حقه طیّبه را تأسیس و حکومت خلف صالح بر تمام جهان هدیه نمایند.
هجوم مغولوار ائتلاف صلیب و سلفی و صهیون در شرق اسلامی محدود نمیماند و پس از عراق سایر مناطق را نشانه خواهند رفت.
بر هیچکس پوشیده نیست که در مقابل کاهلی، انفعال، ندانمکاری و فرصتسوزی مسلمانان و شیعیان، حسب سنّت ثابت الهی، مهاجمان را بر مؤمنان چیره میسازد. واقعهای که برای سالهایی بس دراز و شاید تا به وقت ظهور کبرای امام عصر(عج)، مجال زندگی ساده و بیدغدغه و ترس را از شیعیان میگیرد. والسّلام.
سردبیر
پینوشتها:
1. «سفیانی»، ص 55.
2. ابن أبی زینب، محمّد بن ابراهیم، «الغیبه للنُّعمانی»، ترجمه غفاری، تهران، صدوق، چاپ: دوم، 1376، ص 290.
3. ابن طاووس، علی بن موسی، «الملاحم و الفتن، یا فتنه و آشوبهای آخرالزّمان»، تهران، إسلامیه، چاپ: اوّل، بی تا. ص 30.
4. همان، ص 2.
5. «الزام النّاصب»، ص 179؛ سلیمان، کامل، «روزگار رهایی»، ج 2، ص 1082.